حق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

 #گرافیک_مهدوی

30 آذر 1398 توسط ناهيد حجتي


▫️میدانم صبح زیبای حضور تو از پس طولانے ترین شب های تاریک رخ مینماید؛
” ما منتظر صبحِ شبِ یلداییم “

#یلدای_غیبت
#گرافیک_مهدوی

 نظر دهید »

حدیث

18 شهریور 1398 توسط ناهيد حجتي


‍ ☘️ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) یک روز در جمع اصحاب فرمودند :
? من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند .

? از آنها سوال کردم که در آن عالم بهترین اعمال کدام است ، گفتند : پدر ومادرمان به قربان شما !

این جا سه چیز افضل اعمال است:

1️⃣ محبت حضرت علی(علیه السلام)
2️⃣ آب دادن به تشنه ها
3️⃣ صلوات بر محمد و آل محمد (ص )

? مستدرک الوسائل،ج5،ص328

 نظر دهید »

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 

18 شهریور 1398 توسط ناهيد حجتي


#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

عاشورا یعنی اگر مسلم را رها

نمی کردیم

حسین(ع) نیازی به “هل من ناصر”

نداشت ?

کربلای مهدی(عج) در راه است…

بیایید این بار مسلم را تنها نگذاریم… ?

 نظر دهید »

#سلام_بر_شهدا #خاطرات_ شهید علی الهادی

18 شهریور 1398 توسط ناهيد حجتي


#سلام_بر_شهدا
#خاطرات_شهید

شهید علی الهادی در 16 سالگی به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شد و در 17 سالگی به شهادت رسید.

دوستانش اذعان می‌کنند که نماز اول وقت، نافله شب و زیارت عاشورا بعد از نماز‌های یومیه، کار‌هایی بود که علی هیچ وقت ترک نمی‌کرد.

محبوبیت او بین همکلاسی‌هایش به قدری بود که تلاش‌های آن‌ها برای شناساندن علی در #فضای_مجازی باعث شده تا نام و یاد این شهید بعد از دو سالی که از شهادتش می‌گذرد، همچنان در بین دوستداران شهدا زنده و تازه باقی بماند.

#شهید_علی_الهادی ?
#شهید_مدافع_حرم_حزب_الله
#شهید_خانطومان

 نظر دهید »

سلام برشهدا

18 شهریور 1398 توسط ناهيد حجتي


#سلام_بر_شهدا
#علی_اکبر_جبهه_ها
من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم؟
خبر ریختن بـــــال و پرت را ببرم … ?

محمودرضا قد بلندی داشت. پیکرش توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود، جا نگرفت ? . رفتند تابوت دیگری بیاورند. رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش. یکی از بچه‌ها خواست که #روضه بخواند ? . گفت: «محمودرضا دهه محرم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی‌توانست هیئت بیاید، اما شب روضه #حضرت_علی_اکبر (علیه‌السلام) حتماً می‌آمد و دمِ علی علی می‌گرفت…»◾️
این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه. ? ?

? برگرفته از کتاب «تو شهید نمی‌شوی»

#شهید_مدافع_حرم
محمودرضابیضایی ?

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 60
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

حق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مذهبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس